در تکمیل ویژهنامه امور مدارس و پس از گفتوگوهای مفصل و دامنهداری که با طلاب مدارس و مدیران و مسؤولان مدارس علمیه و معاونین و مدیر ارجمند حوزه علمیه، به گفتوگو با مدیریت محترم امور مدارس نشستیم .
از آنجایی که این تشکیلات مستقلا مسایل و امور مدارس را برعهده دارد و با مشاوره و رایزنی به برنامهریزی و پیشنهاد طرحها و برنامهها برای ترقی و تعالی و بهسازی مدارس، پرداخته است، در این گفتوگو بر آنیم تا طلاب ارجمند مدارس و دیگر حوزویان را با تشکیلات، ضوابط و قوانین و برنامهها و طرحها و اهداف امور مدارس آشنا سازیم .
مدیر اجرایی پیام حوزه: در حضور جناب حجةالاسلام آقای بهجتپور مدیریت محترم امور مدارس هستیم در آغاز بحثبه عنوان اولین سوال خواهش میکنم توضیح دهید رسالت دین و قلمرو آن و به تبع آن رسالتحوزه در این عرصه چه میباشد؟
مدیریت محترم امور مدارس:
خیلی متشکرم از اینکه مصاحبههایی را در جهت آسیبشناسی حوزه انجام میدهید . امیدوارم این جلسه هم مثمر ثمر باشد و آنچه راکه ضروری و لازم است در این جلسه بیان شود .
در حوزه قلمرو دین، اگر مجموعه روابط انسان را در چهار بخش تقسیم کنیم .
1) رابطه انسان با خدا; 2) رابطه انسان با خود; 3) رابطه انسان با جامعه; 4) رابطه انسان با طبیعت .
دین جامع، دینی است که تکلیف بشر را، در هر یک از چهار عرصه روشن کرده باشد . و سعادت که فطرتا انسان به دنبال آن است را از راه کمال قوا و استعدادهایش تامین کند . منطق دین رسیدن به درجه خلیفة اللهی است .
مدیر اجرایی پیام حوزه: آیا دین برنامهای را ارایه میکند و آیا چنین وظیفهای به عهده ما حوزویان میباشد؟
مدیریت محترم امور مدارس:
بله، دین به همه ابعاد توجه کرده و برای نیازهای بشر پاسخ دارد .
براساس فرامین الهی موظفیم، فقاهت و فهم عمیق دین را آن چنان که هست، فرا گیریم و به دیگران برسانیم، این عرصه گسترده را وظیفه حوزه میدانیم .
اسلام متکفل بیان مکتب است و مثلا مکتب اقتصادی و مکتب مدیریتی و مکتب سیاسی خودش را بیان میکند . و برای تجربه بشری و عقل بشری - عقل جمعی و فردی - عرصه تعیین میکند . مجموعه اینها میشود یک سیستم .
تلقی ما از حوزه این نیست که برنامه بدهد، بلکه مکتب را بیان میکند، مکتب در کنار تجربه بشری میشود یک سیستم; دین در واقع پاسخگوی تمام ابعاد یک سیستم نیستبلکه متکفل بیان مکتب است .
مدیر اجرایی پیام حوزه: آیا نظام آموزشی فعلی حوزه توانایی این را دارد که افرادی که در آن تحصیل کردهاند را به این مرحله برساند؟
مدیریت محترم امور مدارس:
بنده معتقدم که یک دفاع جانانه باید از تحول سازندهای که به دنبال انقلاب ایجاد شده از کارکرد و عملکرد مجموعه حوزه داشته باشیم . حوزه برای ساماندهی آنچه که احساس میشد، ناسامان است، تلاش بسیار گستردهای را انجام داده است . اما مسایلی که در جلوی چشم حوزویان قرار گرفته و مساله لازم الحل حوزهها شده، نظام آموزشی ما هنوز نمیتواند پاسخگوی آن باشد . این احتیاج به بلوغ دارد .
مدیر اجرایی پیام حوزه: حضرتعالی بفرمایید در مدیریت امور مدارس، چه شرایط و ویژگیهایی را لازم میدانید . و چه خصوصیت هایی باید در کنار هم جمع شوند تا مدیریت امور مدارس، موفق باشد؟ قدری هم برای اطلاع خوانندگان از سوابق، تحصیلات و فعالیتهایی که داشتهاید بگویید؟
مدیریت محترم امور مدارس:
شاید مهمترین مساله برای مدیریت امور مدارس شفاف شدن هدفها و سیاستها و برنامهها است .
بنده حدودا 22 سال است که در کنار تحصیل مشغول وظایف اجرایی هستم . مسوولیتحوزه دزفول، مسوولیتسازمان تبلیغات، مسوولیت جهاد سازندگی در شهرستان، مسوولیتبخش فرهنگی جهاد استان، مسوولیت تعاون در وزارت جهاد سازندگی مسوولیت نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاههای شهید چمران و علوم پزشکی اهواز، معاونت فرهنگی نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاههای سراسر کشور، مسوولیت نهاد مقام معظم رهبری در تربیت مدرس و در نهایت مسوولیت نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه آزاد سراسر کشور را داشتهام . این بخشی از تجربه اجرایی بنده است که ممکن است نشان بدهد که این طلبه در فضاهای اجرایی، مدیریتی و فضای فرهنگی بوده است .
علاوه بر اینها بنده فارغالتحصیل رشته تفسیر هستم و پایان نامه را هم دفاع کردهام .
در شرایط فعلی مدیریت امور مدارس باید فردی باشد که تیزی و برایی برای حل بن بستها را داشته باشد و بتواند مسایلی را که لاینحل مانده استحل کند .
به مجموعه حرکت دهد و وقت کافی برای کارش بگذارد و از نظر سوابق علمی و یا اجرایی برای مدیران مدارس و مجموعه مقبول باشد و مدیران احساس کنند میتوانند مسایل خودشان را با مدیریت امور مدارس حل کنند .
اگر مدیریت امور مدارس این ظرفیت را نداشته باشد، خود به خود فشار به راس هرم یعنی مدیر محترم حوزه منتقل میشود .
مدیر امور مدارس باید خوش ارتباط باشد و بتواند با کسانی که مؤثر در مدارس و در ذهنیت طلاب هستند، ارتباط منطقی و معقولی برقرار کند .
و علاوه بر شرایط عمومی، شاید یکی از بخشهایی که خیلی مهم است . شجاعت در تصمیمگیری است . وقتی که بن بستی در کار پیدا میشود، چون کار مدیریت مدارس یک کار همراه با تزاحم است، یک جاهایی کار گیر میکند وقتی که کار گیر کرد باید تصمیم گرفت .
باید مدیر مشورتپذیری نیز باشد و فراوان با زیرمجموعهاش در بخشهای مختلف نظر خواهی مشورتی داشته باشد .
بنده آمده بودم که از جهتی در قم استراحت کنم بیست و دو سال در بخش هایی مسوولیت داشتم، آمده بودم در تخصص خودم که علوم قرآن است انجام وظیفه کنم .
بعد که آقایان برای مدیریت امور مدارس اصرار فرمودند، مشروط پذیرفتهام و سیاستهایم را اعلام کردم . شش الی هفتبند که در راس آن تمرکز زدایی از مدیریت مدارس و آسیبشناسی مجموعه، اصلاح روشهاو . . . بود .
در طول یک سال گذشته، ادای تکلیف شد . و کار را تا جایی که ممکن بود جلو بردیم .
مدیر اجرایی پیام حوزه: مدارس محل شخصیتسازی طلبهها است و شصت درصد از زمان و امکانات و نیروی حوزه در اختیار این مجموعه استشش سال از ده سال برنامه حوزه اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم باید گفت همه دورانی که طلبهها کاملا تحتبرنامه و مدیریت متمرکز هستند، بعد از دوره شش ساله تحصیلات آزاد است و جز امتحان سالانه نظارت دیگری نیست .
از سوی دیگر در این دوره شخصیت علمی، فکری، اخلاقی طلبهها ساخته میشود .
در کنار اینها مدارس مسایل خاص خودش را دارد . با روشهای خاصی اداره میشود . عموم طلاب ویژگیهایی دارند و گاهی طلاب بعضی مدارس ویژگیهایی خاصتر دارند و ضعفها و نقصانها و مزایایی در مدارس و طلاب است .
سوال بنده از حضرتعالی این است که از وضعیت مدارس و چگونگی اداره آنها توسط مدیران و زیر مجموعه آنان، مسایل و مشکلات مدیران . و این که اساسا مدرسه علمیه چه تعریف و خصوصیاتی دارد این بیست و چهار مدرسه تحتبرنامه و آن دوازده مدرسه خوابگاهی هر کدام چه ویژگی دارند .
طلبه مبتدی چه خصوصیات و شرایطی دارد . و طلبه شایسته چگونه فردی است؟ و نقاط قوت و یا احیانا کاستیهای مجموعه مدارس چیست؟ و به طور خلاصه از این حیطه چه قدر اطلاع داشتهاید یا اطلاعات بهدست آوردهاید؟
مدیریت محترم امور مدارس:
وقتی کار را شروع کردیم به نظر میرسید که مهمترین مساله مدیریت امور مدارس این است که به اندازه وظیفهای که بر دوش اوست، توسعهای سازمانی نداشته است . تعریف و تفکیک بین بخشهای مختلف صورت نگرفته است .
از همان ابتدا، برای مدیریت امور مدارس شرح وظایف و اختیاراتی را تعریف کردیم .
مدیریت امور مدارس باید چهار بخش داشته باشد:
1) امور طلاب که به همه مسایل مربوط به جابه جایی، انضباطی، مشمولیت، بیمه، سربازی، انتقال بین مدارس و پیگیری و نظارت بر تغذیه، ساخت و ساز مدارس و امثالهم رسیدگی کند .
کار بازرسیهای موردی را هم در این بخش تعریف کردیم . نظارت و پیگیری مسایل اجرایی و خوابگاهی و مسایل انضباطی مدارس .
2) بخش آموزش، که درباره ایجاد آن توضیحی لازم است .
من خدمت آقایان عرض کردم که مدیریت مدارس را چگونه تعریف میکنید تعریفی که خودم از مدیریت مدارس داشتهام، این بود که یک بخش ستادی است که کار هماهنگی بخش صف با بخش ستاد یعنی معاونتهای مرکز را برعهده دارد . کارهای عمدتا ستادی و هماهنگی . تلقی این بود که از بنده دعوت شده است تا برای ارتقای کیفیت کار مدیران، آموزشهایی داشته باشم و روی عزل و نصبها و جابجاییها و نظارت دقتشود .
رابطه فعالیتهایی که در مدارس انجام میشود را با معاونتهای ستادی برقرار کنیم .
آیین نامهها را ابلاغ و یا گوشزد کنیم و تذکر دهیم .
این تلقی اینجانب بود . اما دیدگاه مدیر محترم حوزه این بود که کل فعالیتهای مدارس در این جا باید ساماندهی شود و مدارس متولی مسایلشان را در این مجموعه متبلور ببینند .
اهمیت مشارکت مردم درآموزش وپرورش
آموزش وپرورش به عنوان یک نهاد اجتماعی به منظور پاسخگویی به نیازای جامعه پدید آمده است. از این منظر می توان مدرسه را متعلق به اجتماع و در خدمت آن ارزیابی کرده و بی تردید مدارس برای انجام صحیح و رسالت خود نیاز به برقراری روابط اجتماعی اند. از این رو رابطه مدرسه و اجتماع فرایندی تعاملی و مداوم است و د صورتی این رابطه می تواند باعث اثربخشی و کارآیی بیشتر مدرسه شود که به شکل مشارکتی آگاهانه میان همه عناصر در تعلیم و تربیت مورد توجه قرار گیرد(سپهری،1374).
از آنجا که مشارکت فعال و معنادار والدین و سایر شهروندان در فعالیت های آموزشی و پرورشی و... د قالب توجه به روابط تعاملی مدرسه با اجتماع امکان چذیر است،بنابراین می توان با آگاه کردن و ایجاد نگرش مناسب در مردم و دست اندکاران تعلیم و تربیت نسبت به رسالت ها و اهداف آموزش و پرورش و ضروریات برنامه های مشارکتی آن اقدام نمود(قاسمی پویا،1374).
«شولتز»و«بکر»درتحلیل خودازمفهوم سرمایه انسانی آموزش وپرورش وتعلیم مهارتها رامشکلی ازسرمایه گذاری به حساب آورده اندکه موجب سودآوری بعدی به صورت درآمدبیشتر هم برای افرادآموزش دیده وهم برای کل جامعه می شود.درسه دهه اخیراین حوزه ازدانش بشری درزمینه های مختلفی نظیر:سهم آموزش وپرورش دررشد اقتصادی ،بهره دهی سرمایه گذاری درآموزش وپرورش ،درتوزیع درآمدوثروت پیشرفتهای قابل ملاحظه ای داشته است.(حسنیون به نقل ازفریدون،1374).
امروزه باگذشت زمان وتغییراوضاع بسیاری ازکشورها به ویژه کشورهای درحال رشد با مشکل کمبود منابع مالی برای تامین وگسترش آموزش مورد نیاز خود مواجه گشته اند.این کمبود همراه باافزایش تعداد دانش آموزان ونسبت پایین دانش آموزان درهمه سطوح به ویژه درمناطق روستایی کیفیت آموزشی رابه خطرانداخته است وبحران اقتصادی محدودیتهای شدیدتری بربودجه های آموزشی وارد می آورد وکیفیت آن رادرآینده بیشتر تهدید خواهد کرد(آل آقا،1373،ص،146)
درارتباط بااهمیت موضوعاتی که به نحوی به آموزش وپرورش وابسته اند همین بس،که تحقیق گوهرآدمی وشکوفایی وپیشرفت یک جامعه منوط بدان است ،انسان ازآموزش به مفاهیم ومهارتها دست می یابد وبابکارگیری آنها به حدمطلوب زندگی می رسد.
تاثیرفوق العاده وهمه جانبه ای که گسترش وسیع علوم وفنون وتکنولوژی درزندگی اجتماعی افراد ازخود برجای گذاشته است بیانگر ایفای نقش منابع به ویژه نیروی انسانی تعلیم وتربیت یافته است(سپهری،1374).
مشارکت مردم درصحنه تعلیم وتربیت باعث:بدست گرفتن سرنوشت سیاسی،اجتماعی،اقتصادی وفرهنگی مردم به دست خودشان تقویت ابداع،نوآوری،رقابت مثبت،بروزشکوفایی استعدادها،گسستن ازسیستم استبدادی،احساس وقبول مسولیت فردی،رضایت بیشتراززندگی،گسترش کارگروهی ،بازدهی بیشتر،افزایش درآمدملی،ایجادروحیه همکاری به شکل واقعی بین مردم ومامورین اجرایی،کاهش تعارض درمنابع ،بهبودروابط بین دولت ومردم،ایجاد زمینه برای حذف تشکیلات غیرضروری،کاهش کارکنان دولت،جلوگیری ازتمرکز دراداره امورآموزش وپرورش وبهبود سریع امورآموزش وپرورش مناطق ونواحی راسبب خواهد شدوهمه این موارداهمیت مشارکت مردم رانشان می دهد.
ملکی(1383)اصول برقراری رابطه اولیاء را اینگونه بیان می کند:
1.اصل انسجام: یعنی این که اعضای هر گروه تکلیف خود را مشخص کرده باشند و بدان عمل کنند و نسبت به حقوق یکدیگر احترام بگذارند،یعنی ارتباطات اصولی میان اعضاء برقرار باشد.
2. اصل اعتقاد به ارتباط: خانواده نسبت به ارتباط و اثرهای آن اعتقاد داشته باشد و تربیت را حاصل ارتباط با مدرسه بداند.
3. اصل مطلع بودن:یعنی مدرسه از اوضاع و احوال خانواده و خانواده از ضوابط و مقررات و آیین نامه های مدرسه مطلع باشد.
4. حفظ حرمت و احترام: حرمت هرکس باید در هر شرایطی حفظ شود. مدرسه و خانه باید دارای رابطه متقابل و احترام آمیز باشند.
5. اصل استمرار:ارتباط های موردی ،مشکل را حل نمی کند. استمرار است که ارتباط را نافذ می سازد.
6. اصل سازگاری و انتقادگری:ما نباید انتظار داشته باشیم که دیگران تمام حرف های ما را تایید کنند و به همه حرف های ما هماهنگ باشند.
7. اصل خوب شنیدن و خوب گفتن:مراد از خوب گفتن، صریح و روشن و مودبانه حرف زدن است. اگر اولیاء و مربیان،خوب گفتن و خوب شنیدن را در ارتباط میان خانه و مدرسه مراعات کنند، انجمن های اولیاء و مربیان به مراتب موفق تر خواهند بود.
8. اصل زمینه یابی در ارتباط: انسان عاقل علت بین است و غیر عاقل به معلول توجه می کند یعنی اولیاء و مربیان در ارتباط با یکدیگر باید علت نگر باشند و به علل رفتارهای متقابل توجه کنند، تا این ارتباط اثربخش باشد.
9.اصل ارزشیابی:باید اهل ارزشیابی باشیم. از آن جا که با شرایط وم اوضاع خو گرفته ایم ،مایلیم همه چیز همان گونه است باقی بماندو ارزشیابی سبب می شود که در مورد خود و رفتارمان بیندیشیم و وضعمان را اصلاح کنیم.
10. اصل اعتماد متقابل:مدرسه و معلمان باید نگهدارنده اسرار مردم باشند تا مورد اطمینان و اعتماد قرار بگیرند و خدای ناکرده از اسرار خانواده سوء استفاده نکنند.
11. اصل چهره به چهره: در این ارتباط مسائل و مشکلات به راحتی مطرح می شوند و راه حل های مناسب نیز ارائه می گردند، یک گفتگوی چهره به چهره مناسب سبب می شود نود درصد مسائل فی ما بین حل شود.