سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درِ دانش را استوار کنید که در آن شکیبایی است . [عیسی علیه السلام]

من و خانواده

پیوند <خانه و مدرسه> یا <اولیا و مربیان> فرقی نمی کند؛ به ظاهر توقع می رود که در امر تربیت کودکان و نوجوانان، والدین با معلمان و عوامل مدرسه همکاری کنند. این موضوعی است که بارها و بارها در مدارس گفته شده، در کتاب ها نوشته شده، در مقاله ها بیان شده و در همه جا مورد تاکید قرار گرفته است.
    
    
    تعامل بین والدین و مدرسه، یک اصل در تربیت رسمی است(1)، اصلی که به اصطلاح هیچ کس شکی در آن ندارد، اما این اصل تربیتی چگونه تحقق می یابد؟
    
    
    درباره ضرورت ها و اهمیت پیوند اولیا و مربیان زیاد سخن گفته شده و البته در هر مدرسه هم، برای عملی شدن موضوع، روش ها و راهکارهایی ارائه شده است، پس الان باید شرایط در مدارس بسیار مطلوب باشد. آیا چنین است؟ اولیا در مدارس چه کاره اند و چه جایگاه و نقشی دارند؛ اصلاچه رابطه ای بین مدرسه و خانه تعریف کرده ایم و چه انتظارات متقابلی داریم؟
    
    
    همانند بسیاری از مسائل تربیتی دیگر، به شرایط و بسترهای فرهنگی موضوعات کمتر توجه می کنیم. والدین چه جایگاهی باید در تربیت رسمی داشته باشند و چه جایگاهی دارند؟ مدارس ما چه تصوراتی از نقش والدین دارند و به تعبیر بهتر، چه تصوراتی در والدین ایجاد کرده اند؟
    
    
    برای توجه به مبانی موضوع، لازم است به چند سوال پاسخ داده شود:
    
    
    1- انتظارات تربیت رسمی از والدین چیست؟
    
    
    2- در تربیت معلم و انواع آموزش های ضمن خدمت مدیران و معلمان، چه آموزش های مدونی برای ارتباط با والدین پیش بینی شده است؟
    
    
    3- معلم چه نقشی در تعامل مدرسه با والدین دارد و برای این نقش چه آمادگی های علمی و تجربی را کسب کرده است؟
    
    
    4- واقعیت های موجود در مورد پیوند خانه و مدرسه چیست؟ و این واقعیت ها تا چه اندازه با اصول و اهداف مکتوب بیان شده تطابق دارند؟
    
    
    مثلث ناقص
    
    
    از مدرسه، دانش آموز و خانواده به عنوان سه ضلع مثلث تربیت رسمی یاد می شود. به عبارتی برای والدین نیز وزنی مشابه دو مولفه دیگر در نظر گرفته می شود اما دلایل زیادی وجود دارند که نشان می دهند این مثلث همیشه ناقص بوده و هست:
    
    
    1- در موارد زیادی از والدین در امور تحصیلی فرزندان شان توقعاتی وجود دارد که علمی و منطقی نیست.
    
    
    2- در عمل، هیچگاه والدین در جریان آموزش فرزندان شان به طور جدی به بازی گرفته نمی شوند و حتی به روش های ممکن سدهایی برای این موضوع پیش بینی می شود.
    
    
    3- رابطه تخصصی و علمی بین والدین و عوامل مدرسه کمتر دیده می شود.
    
    
    مدیران و معلمان براساس یافته ها و تجربه های شخصی خودشان، روش ها و پیشنهادهایی را ارائه می دهند که مانند قضیه فالگیرها، بعضی موارد درست از آب در می آیند و در مواردی هم افاقه نمی کند.
    
    
    4- در هر دوره تحصیلی، به تناسب ارتقای دانش آموز به کلاس بالاتر، از حضور و مشارکت والدین کاسته می شود. به عنوان نمونه، در دوره ابتدایی، والدین وقتی فرزندشان کلاس اول می رود با شوق و رغبت مسائل مدرسه ای او را دنبال می کنند اما با رفتن او به کلاس های بالاتر، به مرور حساسیت های و پیگیری ها کمتر می شود. بین نسبت مراجعان به مدرسه و پایه تحصیلی فرزندان رابطه ای معکوس وجود دارد؛ هرچه پایه بالاتر می رود مراجعه کمتر می شود. این نکته در مورد دوره های راهنمایی و به خصوص متوسطه هم وجود دارد.
    
    
    5- در موارد خاص که دانش آموز به نظارت و راهنمایی بیشتری نیاز دارد و به همین نسبت باید در والدین هم آمادگی های لازم ایجاد شود، ناکارآمدی های مدرسه در این فرآیند، سستی های پیوند خانه و مدرسه را بیشتر نمایان می سازد؛ مدارس نصیحت و پند را بهتر از رهنمودهای تخصصی و عملی بلد هستند.
    
    
    انتظارات از والدین
    
    
    مدارس از والدین چه انتظاراتی دارند؟ به آنچه به صورت هدف یا ضرورت گفته می شود کاری نداریم، در چه عمل چه اتفاقی می افتد؟
    
    
    تامین هزینه ها: این داستان قدیمی اگرچه سعی می شود کمرنگ شود، ولی همچنان ادامه دارد. در دهه اخیر بنابه دلایلی، شرایطی به وجود آمده که مدارس خواسته یا ناخواسته، تلاش داشته اند که نشان دهند اگر والدین را به مدرسه دعوت می کنند برای کاری غیر از پول گرفتن است اما در نهایت چه در ثبت نام و چه در ایام سال تحصیلی، در مدارس دولتی و گاهی هم در مدارس غیرانتفاعی، فراخوان هایی برای پول گرفتن وجود دارد. دعوا سر پول و قصه کمبودهای مدرسه، نیاز به تعمیرات، ضرورت مشارکت والدین و غیره، هنوز هم سریالی ادامه دار است.
    
    
    کمک های درسی: توقع کمک والدین به فرزندشان در امور تحصیلی با اندک تفاوت هایی در دوره های تحصیلی وجود دارد. اگر در دوره ابتدایی توقع می رود که والدین به طور مستقیم با دیکته گفتن و تمرین ریاضی به فرزندشان کمک کنند در دوره های بالاتر موضوع به صورت غیرمستقیم به معلم خصوصی و آموزشگاه می رسد. انتظار کمک و نظارت تحصیلی والدین در دوره های راهنمایی و متوسطه، یکی از نکات مبهم و عجیب نظام آموزش و پرورش است. برای دانش آموز دوم دبیرستانی که در فیزیک یا شیمی دچار افت شده است از والدین انتظار چه کمکی غیر از گرفتن معلم خصوصی یا ثبتنام در آموزشگاه می رود؟ معلمان و عوامل مدرسه فقط می خواهند به والدین ثابت کنند که فرزندشان نیاز به کمک درسی دارد اما چه کاری از والدین ساخته است؟
    
    
    یک نکته مهم در توقع چنین کمک هایی، نادرست بودن اصل موضوع است. سعی در گسترش آموزش های مدرسه ای به خانه، با رویه ای که در ایران بدان عمل می شود اقدامی نابجا و غیراصولی است. دانش آموز باید بیش از هر کسی در امور درسی خود پاسخگو باشد و معلم نیز مرجع رسیدگی به موضوع است. اما شریک ساختن والدین در هر دو وجه قضیه، یک بدعت آموزشی نادرست و انحراف تربیتی است. وظیفه عمده والدین تامین شرایط مناسب برای درس خواندن فرزندان شان است؛ نه همراهی و گاهی همکاری با او.
    
    
    بازخواست های انضباطی: مشکلات رفتاری و انضباطی دانش آموزان یکی از عوامل شایع حضور والدین در مدرسه است. بعضی از والدین کم وبیش و عده ای هم به طور مستمر بابت مسائل انضباطی فرزندشان به مدرسه فراخوانده می شوند. البته ممکن است همه وجوه این قضیه منفی نباشد و به عنوان مثال، والدین به عنوان شاکی یا رفع سوءتفاهم در مدرسه حضور یابند. بازخواست های انضباطی در دوره های تحصیلی مختلف، عوامل متفاوتی دارند اما در همه موارد ضعف ها و کاستی های راهنمایی و مشاوره مدارس یک دلیل اصلی به شمار می رود. واقعا در بسیاری از موارد امکانات مدرسه از نظر برخوردهای مشاوره ای با مسائل انضباطی، راه دیگری غیر از بازخواست والدین باقی نمی گذارد.
    
    
    اطلاع رسانی و هماهنگی های عمومی: دعوت والدین به مدرسه ناشی از بروز مشکلی نیست بلکه هدف اطلاع رسانی درباره برنامه ها و قوانین مدرسه یا هماهنگی هایی در موضوع های عمومی است. در دوره ابتدایی، دعوت های والدین هر کلاس از طرف معلم و یا در دوره متوسطه دعوت های موردی یا گروهی برای همراه سازی والدین، نمونه هایی از این موضوع است.
    
    
    آموزش خانواده: برنامه های آموزش خانواده هم کم وبیش از علل دعوت والدین برای حضور در مدرسه است که البته در دوره ابتدایی رواج بیشتری دارد. کم و کیف برنامه های آموزش خانواده در مدارس ایران جای بحث و ایراد فراوان دارد.
    
    
    اکثر دعوت های والدین برای جلسات آموزش خانواده، غیرتخصصی است. تعداد زیادی از والدین را با مسائل و مشکلات مختلف، در یک مکان گردهم می آوریم و به همه یک نسخه می دهیم. مدارس ما، مساله تخصص را بیشتر در دعوت سخنران و مدرس مدنظر قرار می دهند و به جنبه های دیگر آن کمتر توجه دارند. (اصلانی، 1386)
    
    
    جلسات انجمن اولیا و مربیان: اگرچه در بیشتر موارد جلسات انجمن و اولیا و مربیان به همان جلسه اول مجمع عمومی ختم می شود و غیر از والدین عضو انجمن، بقیه دیگر کمتر با عنوان انجمن به مدرسه دعوت می شوند با این همه، در بعضی از مدارس به دلایلی عادی یا فوق العاده، انجمن، والدین را به مدرسه می کشاند. موضوع مجمع عمومی هم داستانی کلیشه ای و قابل تامل است. نحوه اداره جلسه، گزارش انجمن سال قبل، یک سخنرانی برای خالی نبودن عریضه و انتخاب اعضای جدید، هیچ کدام جاذبه چندانی برای والدین ندارد و تنها اصرار و گاه اجبار مدرسه است که آنها را به مدرسه می برد.
    
    
    حلقه های ضعیف پیوند
    
    
    به نظر می رسد وقتی از پیوند اولیا و مربیان و ارتباط خانه و مدرسه سخن می گوییم باید انتظارات دوطرفه باشد، اما در کشور ما، انتظارات مدارس بر انتظارات والدین غلبه دارد. به عبارت دیگر انتظارات چندان متقابل نیست و توقعات مدرسه از والدین بیشتر است. به طور معمول، آنقدر که مدرسه انتظارات و توقعاتش را به راحتی بیان می کند، والدین چنین نیستند و مجبورند جانب احتیاط را رعایت نمایند.
    
    
    اگرچه همه چیز به ظاهر به خوبی و خوشی پیش می رود اما با نگاهی به آنچه در دیدگاه های تربیتی وجود دارد، واقعیت این چنین نیست و حلقه های پیوند خانه و مدرسه استحکام لازم را ندارند. دلایل این ضعف چیست؟
    
    
    1- کاستی های نگرش های تعاملی در آموزش و پرورش همه ابعاد تربیت رسمی را تحت تاثیر قرار می دهد. وقتی کارها با مبانی صحیح انجام نمی شود یا انحراف در مبانی وجود دارد نتیجه این خواهد بود که امور مختلف هماهنگ پیش نروند. در این عملکرد ناهمگون، آنقدر سوژه های مهم وجود دارد که کمتر نوبت به ارتباط اولیا و مربیان می رسد.
    
    
    2- طبق رویه و شاید سنتی جا افتاده که باز هم ناشی از ضعف های دیرین در مبانی است، بعضی امور مانند ارتباط اولیا و مربیان، مشاوره، تربیت بدنی، فوق برنامه و غیره در آموزش و پرورش شکل تشریفاتی و حاشیه ای پیدا کرد ه اند. به هر کدام از این سوژه ها که می رسیم می گوییم مهم ترین مساله آموزش و پرورش است اما همه می دانیم آنقدر موضوع اولویت دار هست که نوبت به این موارد نمی رسد.
    
    
    3- یکی از نشانه های آشکار، توجه به جایگاه والدین، می تواند نحوه آماده سازی مدیران و معلمان برای این موضوع باشد. در آموزش و پرورش ما، به غیر از موارد متفرقه در لابه لای دروس مختلف، چه آموزش های مشخصی در مورد نحوه ارتباط با والدین برای معلمان و مدیران و معاونان مدارس پیش بینی شده اند؟ معلمان چه مهارت های حرفه ای برای ارتباط با والدین دارند؟ والدین با کدام روش های تخصصی در جریان آموزش مشارکت داده می شوند؟
    
    
    درگیری فعال والدین یکی از ملاک های موفق برنامه های تربیتی است. به سیاستگذاران نظام آموزش و پرورش توصیه می شود زمینه های مشارکت والدین و معلمان را برای ارتقای رشد کودکان فراهم آورند. والدین و معلمان باید در کنار هم کار کنند و برای این منظور باید آموزش ها و برنامهریزی های ویژه ای صورت گیرد. (پوشنه و خسروی، 1386)
    
    
    4- مدارس در حل مشکلات دانش آموزان بیش از آنکه حرفه ای و تخصصی عمل کنند به دلیل ضعف مفرط آموزش های مورد نیاز، به شیوه های کدخدامنشی و وساطتی رفتار می نمایند. هدایت والدین نیز به شیوه های مناسبی صورت نمی گیرد و راهنمایی آنان از اصول مشخصی تبعیت نمی کند.
    
    
    ضعف دانش تربیتی در مدارس باعث می شود که گاهی بین تصورات نادرست تربیتی عامه و متولیان تربیت رسمی فاصله چندانی موجود نباشد. رواج انواع آزمون ها، کتاب های کمک درسی، جزوات، پلی کپی ها و غیره نمونه هایی از سازش مدارس با خواسته های عامه است.
    
    
    این درست است که معلمان تاثیرات مثبتی روی دانش آموزان به جای می گذارند اما این موضوع می تواند در هر ارتباط انسانی مصداق داشته باشد، مهم این است که راهنمایی ها و مداخلات روانشناختی معلمان در مسائل دانش آموزان و والدین تا حدامکان علمی، کارآمد و درست باشد. کثرت جمعیت دانش آموزان و استاندارد نبودن نسبت تعداد دانش آموز با معلم، موجب می شود، بسیاری از خطاهای ارتباطی به چشم نیاید، بسیاری از ارتباط های ضروری شکل نگیرد، بسیاری از ارتباط های حمایتی استمرار نیابد و ارتباط های ناشیانه و ناقص و ناکارآمد گسترش یابند.
    
    
    5- برنامه های آموزش خانواده علی رغم آنکه فرصتی مناسب برای فعال ساختن والدین است کارآمدی لازم را ندارد. رویه های کلیشه ای و یکنواخت مبتنی به سخنرانی برای جمع، همچنان رواج دارد و موثر بودن و نبودن جلسات فقط وابسته به سخنران است نه روش کار.
    
    
    برای تعیین و معرفی مدرسان آموزش خانواده دو مرجع وجود دارد؛ مرجع اول انجمن اولیا و مربیان است که توقع دارد مدرسینش طبق منابع مشخص شده آموزش دهنده، منابعی که فقط برای انجمن اعتبار دارند. مرجع دوم مدارس و مدیرانی هستند که بنابه تشخیص خود و توانایی مالی شان، مدرسین و استادانی را برای سخنرانی دعوت می کنند. در هر دوحالت کمتر نشانه ای از یک برنامه مدون و منسجم دیده می شود.
    
    
     انجمن اولیا و مربیان
    
    
    ترکیب سازمان مرکزی انجمن اولیا مربیان، ترکیبی قدیمی، سنتی، به شدت اداری، روزمره و در یک کلام ناکارآمد است. شاید نتوان همه کاستی های این مجموعه را به درون نسبت داد و همانگونه که اشاره رفت، نگاه تشریفاتی و حاشیه ای به بعضی از سوژه ها و آموزش و پرورش، در ایجاد این وضعیت بی تاثیر نباشد. سازمان مرکزی انجمن اولیا و مربیان علی رغم تاثیرات مثبت در اموری مانند حمایت از کودکان و خانواده های نیازمند، در وظایفی که با عنوان اصلی آن مرتبط است عملکرد قابل توجهی نداشته است و وجود انجمن به اصلاح نگرش ها در مورد ارتباط خانه و مدرسه و تعیین جایگاه واقعی والدین در جریان تربیت رسمی کمکی نکرده است.
    
    
    با آنکه انجمن اولیا و مربیان می توانست قوی ترین ناشر در بخش خانواده باشد به چاپ کتاب هایی محدود که حداقل تعداد قابل توجهی از آنها به خاطر اسم و رسم نویسنده شان یا با اهدافی دیگر به چاپ رسید ه اند، اکتفا کرده است. همانند بخش های دیگر وزارت آموزش و پرورش، سازمان مرکزی انجمن اولیا و مربیان هم در لاک خود خزیده و آرام و بی صدا به رتق و فتق امور داخلی مشغول اند البته طبق معمول و با روش خود موفقیت پنداری، آمارها و ارقام نشان از موفقیت این سازمان دارند، همانگونه که بقیه اینگونه می پندارند! در مقیاس کوچک تر، انجمن های مدارس هم بیشتر کارکردی تسهیلاتی و خدماتی دارند. موثر ترین اعضای انجمن های اولیا و مربیان کسانی هستند که بتوانند با لطایف الحیل، امکانات و خدمات بیشتری را به مدرسه بیاورند.
    
    
    عمده ترین اهداف تشکیل انجمن اولیا و مربیان عبارتند از:
    
    
    1- ایجاد و تقویت حسن تفاهم میان اولیای دانش آموزان و معلمان فرزندان شان
    
    
    2- روشن شدن روش ها و شیوه های تربیت درست و کارآمد برای معلمان و والدین. (شعاری نژاد، 1375)
    
    
    جالب است که در بسیاری از سایت های اینترنتی کودکان، بخش های ویژه ای به معلمان و والدین اختصاص می یابد تا علاوه بر راهنمایی آنان، زمینه های تعادل را به وجود آوردند آنان اگر به ارتباط و تعامل های مجازی می اندیشند ما در تعامل های واقعی دچار مشکل هستیم.
    
    
    نگاهی دیگر
    
    
    استادی می گفت: آموزش و پرورش ما دو چیز ندارد؛ البته اسمش را دارد اما در واقع وجود ندارد! تربیت معلم و انجمن اولیا و مربیان (2)
    
    
    باید با نگاهی دیگر به موضوع ارتباط خانه و مدرسه، انجمن اولیا و مربیان، خیلی چیزها را تغییر داد:
    
    
    1- تعریف و تبیین ارتباط خانه و مدرسه
    
    
    2- آسیب شناسی جایگاه و نگرش های مربوط به انجمن اولیا و مربیان
    
    
    3- شناسایی بسترهای فرهنگی در تحقق یا عدم تحقق اهداف انجمن
    
    
    4- بررسی نگرش های کارشناسان، مسوولان مرتبط، مدیران مدارس، معلمان و والدین به وظایف انجمن
    
    
    5- گنجاندن واحدهای درسی در آموزش های تربیت معلم و انواع آموزش های ضمن خدمت با موضوع <ارتباط با والدین>
    
    
    6- تقویت مهارت های تخصصی معلمان، مدیران و معاونان مدارس برای مواجهه با والدین و راهنمایی آنان
    
    
    7- اصلاحات اساسی در نظام علمی و اداری سازمان مرکزی انجمن اولیا و مربیان
    
    
    8- اهتمام بیشتر به توسعه آموزش های والدین با استفاده از روش های نوین و کارآمد
    
    
    9- بازنگری در تالیف و چاپ کتاب های آموزش خانواده
    
    
    10- توجه ویژه به ملاحظات فرهنگی در آموزش های خانواده
    
    
    11- نمونه سازی برای معرفی الگوهای واقعی انجمن اولیا و مربیان
    
    
    12- توسعه برنامه های آموزشی و توجیهی برای ارتباط خانه و مدرسه از طریق رسانه ها و به خصوص صدا و سیما
    
    
    
    
    
    منابع:
    
    
    1- اصلانی، ابراهیم(1386) آموزش های مشاوره ای برای مدیران مدارس. تهران: انتشارات مدرسه، چاپ دوم.
    
    
    2- پوشنه، کامبیز و خسروی، علی اکبر (1386.) آموزش و پرورش اوان کودکی/ نیازهای و فرصت ها. تهران: کوروش چاپ، چاپ اول
    
    
    3- شعاری نژاد، علی اکبر(1375. ) مبانی روان شناختی تربیت. تهران؛ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ سوم


عذرا سلیمانی ::: چهارشنبه 87/11/30::: ساعت 11:42 عصر

آشنایی با مدیریت امور مدارس و اهداف و برنامه‏های آن
10115

در تکمیل ویژه‏نامه امور مدارس و پس از گفت‏وگوهای مفصل و دامنه‏داری که با طلاب مدارس و مدیران و مسؤولان مدارس علمیه و معاونین و مدیر ارجمند حوزه علمیه، به گفت‏وگو با مدیریت محترم امور مدارس نشستیم .

از آنجایی که این تشکیلات مستقلا مسایل و امور مدارس را برعهده دارد و با مشاوره و رایزنی به برنامه‏ریزی و پیشنهاد طرح‏ها و برنامه‏ها برای ترقی و تعالی و بهسازی مدارس، پرداخته است، در این گفت‏وگو بر آنیم تا طلاب ارجمند مدارس و دیگر حوزویان را با تشکیلات، ضوابط و قوانین و برنامه‏ها و طرح‏ها و اهداف امور مدارس آشنا سازیم .

مدیر اجرایی پیام حوزه: در حضور جناب حجة‏الاسلام آقای بهجت‏پور مدیریت محترم امور مدارس هستیم در آغاز بحث‏به عنوان اولین سوال خواهش می‏کنم توضیح دهید رسالت دین و قلمرو آن و به تبع آن رسالت‏حوزه در این عرصه چه می‏باشد؟

مدیریت محترم امور مدارس:

خیلی متشکرم از این‏که مصاحبه‏هایی را در جهت آسیب‏شناسی حوزه انجام می‏دهید . امیدوارم این جلسه هم مثمر ثمر باشد و آن‏چه راکه ضروری و لازم است در این جلسه بیان شود .

در حوزه قلمرو دین، اگر مجموعه روابط انسان را در چهار بخش تقسیم کنیم .

1) رابطه انسان با خدا; 2) رابطه انسان با خود; 3) رابطه انسان با جامعه; 4) رابطه انسان با طبیعت .

دین جامع، دینی است که تکلیف بشر را، در هر یک از چهار عرصه روشن کرده باشد . و سعادت که فطرتا انسان به دنبال آن است را از راه کمال قوا و استعدادهایش تامین کند . منطق دین رسیدن به درجه خلیفة اللهی است .

مدیر اجرایی پیام حوزه: آیا دین برنامه‏ای را ارایه می‏کند و آیا چنین وظیفه‏ای به عهده ما حوزویان می‏باشد؟

مدیریت محترم امور مدارس:

بله، دین به همه ابعاد توجه کرده و برای نیازهای بشر پاسخ دارد .

براساس فرامین الهی موظفیم، فقاهت و فهم عمیق دین را آن چنان که هست، فرا گیریم و به دیگران برسانیم، این عرصه گسترده را وظیفه حوزه می‏دانیم .

اسلام متکفل بیان مکتب است و مثلا مکتب اقتصادی و مکتب مدیریتی و مکتب سیاسی خودش را بیان می‏کند . و برای تجربه بشری و عقل بشری - عقل جمعی و فردی - عرصه تعیین می‏کند . مجموعه این‏ها می‏شود یک سیستم .

تلقی ما از حوزه این نیست که برنامه بدهد، بلکه مکتب را بیان می‏کند، مکتب در کنار تجربه بشری می‏شود یک سیستم; دین در واقع پاسخ‏گوی تمام ابعاد یک سیستم نیست‏بلکه متکفل بیان مکتب است .

مدیر اجرایی پیام حوزه: آیا نظام آموزشی فعلی حوزه توانایی این را دارد که افرادی که در آن تحصیل کرده‏اند را به این مرحله برساند؟

مدیریت محترم امور مدارس:

بنده معتقدم که یک دفاع جانانه باید از تحول سازنده‏ای که به دنبال انقلاب ایجاد شده از کارکرد و عملکرد مجموعه حوزه داشته باشیم . حوزه برای ساماندهی آن‏چه که احساس می‏شد، ناسامان است، تلاش بسیار گسترده‏ای را انجام داده است . اما مسایلی که در جلوی چشم حوزویان قرار گرفته و مساله لازم الحل حوزه‏ها شده، نظام آموزشی ما هنوز نمی‏تواند پاسخ‏گوی آن باشد . این احتیاج به بلوغ دارد .

مدیر اجرایی پیام حوزه: حضرتعالی بفرمایید در مدیریت امور مدارس، چه شرایط و ویژگی‏هایی را لازم می‏دانید . و چه خصوصیت هایی باید در کنار هم جمع شوند تا مدیریت امور مدارس، موفق باشد؟ قدری هم برای اطلاع خوانندگان از سوابق، تحصیلات و فعالیت‏هایی که داشته‏اید بگویید؟

مدیریت محترم امور مدارس:

شاید مهمترین مساله برای مدیریت امور مدارس شفاف شدن هدف‏ها و سیاست‏ها و برنامه‏ها است .

بنده حدودا 22 سال است که در کنار تحصیل مشغول وظایف اجرایی هستم . مسوولیت‏حوزه دزفول، مسوولیت‏سازمان تبلیغات، مسوولیت جهاد سازندگی در شهرستان، مسوولیت‏بخش فرهنگی جهاد استان، مسوولیت تعاون در وزارت جهاد سازندگی مسوولیت نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه‏های شهید چمران و علوم پزشکی اهواز، معاونت فرهنگی نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه‏های سراسر کشور، مسوولیت نهاد مقام معظم رهبری در تربیت مدرس و در نهایت مسوولیت نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه آزاد سراسر کشور را داشته‏ام . این بخشی از تجربه اجرایی بنده است که ممکن است نشان بدهد که این طلبه در فضاهای اجرایی، مدیریتی و فضای فرهنگی بوده است .

علاوه بر این‏ها بنده فارغ‏التحصیل رشته تفسیر هستم و پایان نامه را هم دفاع کرده‏ام .

در شرایط فعلی مدیریت امور مدارس باید فردی باشد که تیزی و برایی برای حل بن بست‏ها را داشته باشد و بتواند مسایلی را که لاینحل مانده است‏حل کند .

به مجموعه حرکت دهد و وقت کافی برای کارش بگذارد و از نظر سوابق علمی و یا اجرایی برای مدیران مدارس و مجموعه مقبول باشد و مدیران احساس کنند می‏توانند مسایل خودشان را با مدیریت امور مدارس حل کنند .

اگر مدیریت امور مدارس این ظرفیت را نداشته باشد، خود به خود فشار به راس هرم یعنی مدیر محترم حوزه منتقل می‏شود .

مدیر امور مدارس باید خوش ارتباط باشد و بتواند با کسانی که مؤثر در مدارس و در ذهنیت طلاب هستند، ارتباط منطقی و معقولی برقرار کند .

و علاوه بر شرایط عمومی، شاید یکی از بخش‏هایی که خیلی مهم است . شجاعت در تصمیم‏گیری است . وقتی که بن بستی در کار پیدا می‏شود، چون کار مدیریت مدارس یک کار همراه با تزاحم است، یک جاهایی کار گیر می‏کند وقتی که کار گیر کرد باید تصمیم گرفت .

باید مدیر مشورت‏پذیری نیز باشد و فراوان با زیرمجموعه‏اش در بخش‏های مختلف نظر خواهی مشورتی داشته باشد .

بنده آمده بودم که از جهتی در قم استراحت کنم بیست و دو سال در بخش هایی مسوولیت داشتم، آمده بودم در تخصص خودم که علوم قرآن است انجام وظیفه کنم .

بعد که آقایان برای مدیریت امور مدارس اصرار فرمودند، مشروط پذیرفته‏ام و سیاست‏هایم را اعلام کردم . شش الی هفت‏بند که در راس آن تمرکز زدایی از مدیریت مدارس و آسیب‏شناسی مجموعه، اصلاح روش‏هاو . . . بود .

در طول یک سال گذشته، ادای تکلیف شد . و کار را تا جایی که ممکن بود جلو بردیم .

مدیر اجرایی پیام حوزه: مدارس محل شخصیت‏سازی طلبه‏ها است و شصت درصد از زمان و امکانات و نیروی حوزه در اختیار این مجموعه است‏شش سال از ده سال برنامه حوزه اگر بخواهیم دقیق‏تر بگوییم باید گفت همه دورانی که طلبه‏ها کاملا تحت‏برنامه و مدیریت متمرکز هستند، بعد از دوره شش ساله تحصیلات آزاد است و جز امتحان سالانه نظارت دیگری نیست .

از سوی دیگر در این دوره شخصیت علمی، فکری، اخلاقی طلبه‏ها ساخته می‏شود .

در کنار این‏ها مدارس مسایل خاص خودش را دارد . با روش‏های خاصی اداره می‏شود . عموم طلاب ویژگی‏هایی دارند و گاهی طلاب بعضی مدارس ویژگی‏هایی خاص‏تر دارند و ضعف‏ها و نقصان‏ها و مزایایی در مدارس و طلاب است .

سوال بنده از حضرت‏عالی این است که از وضعیت مدارس و چگونگی اداره آن‏ها توسط مدیران و زیر مجموعه آنان، مسایل و مشکلات مدیران . و این که اساسا مدرسه علمیه چه تعریف و خصوصیاتی دارد این بیست و چهار مدرسه تحت‏برنامه و آن دوازده مدرسه خوابگاهی هر کدام چه ویژگی دارند .

طلبه مبتدی چه خصوصیات و شرایطی دارد . و طلبه شایسته چگونه فردی است؟ و نقاط قوت و یا احیانا کاستی‏های مجموعه مدارس چیست؟ و به طور خلاصه از این حیطه چه قدر اطلاع داشته‏اید یا اطلاعات به‏دست آورده‏اید؟

مدیریت محترم امور مدارس:

وقتی کار را شروع کردیم به نظر می‏رسید که مهم‏ترین مساله مدیریت امور مدارس این است که به اندازه وظیفه‏ای که بر دوش اوست، توسعه‏ای سازمانی نداشته است . تعریف و تفکیک بین بخش‏های مختلف صورت نگرفته است .

از همان ابتدا، برای مدیریت امور مدارس شرح وظایف و اختیاراتی را تعریف کردیم .

مدیریت امور مدارس باید چهار بخش داشته باشد:

1) امور طلاب که به همه مسایل مربوط به جابه جایی، انضباطی، مشمولیت، بیمه، سربازی، انتقال بین مدارس و پیگیری و نظارت بر تغذیه، ساخت و ساز مدارس و امثالهم رسیدگی کند .

کار بازرسی‏های موردی را هم در این بخش تعریف کردیم . نظارت و پیگیری مسایل اجرایی و خوابگاهی و مسایل انضباطی مدارس .

2) بخش آموزش، که درباره ایجاد آن توضیحی لازم است .

من خدمت آقایان عرض کردم که مدیریت مدارس را چگونه تعریف می‏کنید تعریفی که خودم از مدیریت مدارس داشته‏ام، این بود که یک بخش ستادی است که کار هماهنگی بخش صف با بخش ستاد یعنی معاونت‏های مرکز را برعهده دارد . کارهای عمدتا ستادی و هماهنگی . تلقی این بود که از بنده دعوت شده است تا برای ارتقای کیفیت کار مدیران، آموزش‏هایی داشته باشم و روی عزل و نصب‏ها و جابجایی‏ها و نظارت دقت‏شود .

رابطه فعالیت‏هایی که در مدارس انجام می‏شود را با معاونت‏های ستادی برقرار کنیم .

آیین نامه‏ها را ابلاغ و یا گوشزد کنیم و تذکر دهیم .

این تلقی این‏جانب بود . اما دیدگاه مدیر محترم حوزه این بود که کل فعالیت‏های مدارس در این جا باید ساماندهی شود و مدارس متولی مسایل‏شان را در این مجموعه متبلور ببینند .




عذرا سلیمانی ::: چهارشنبه 87/11/30::: ساعت 11:40 عصر

 اهمیت مشارکت مردم درآموزش وپرورش

آموزش وپرورش به عنوان یک نهاد اجتماعی به منظور پاسخگویی به نیازای جامعه پدید آمده است. از این منظر می توان مدرسه را متعلق به اجتماع و در خدمت آن ارزیابی کرده و بی تردید مدارس برای انجام صحیح و رسالت خود نیاز به برقراری روابط اجتماعی اند. از این رو رابطه مدرسه و اجتماع فرایندی تعاملی و مداوم است و د صورتی این رابطه می تواند باعث اثربخشی و کارآیی بیشتر مدرسه شود که به شکل مشارکتی آگاهانه میان همه عناصر در تعلیم و تربیت مورد توجه قرار گیرد(سپهری،1374).

از آنجا که مشارکت فعال و معنادار والدین و سایر شهروندان در فعالیت های آموزشی و پرورشی و... د قالب توجه به روابط تعاملی مدرسه با اجتماع امکان چذیر است،بنابراین می توان با آگاه کردن و ایجاد نگرش مناسب در مردم و دست اندکاران تعلیم و تربیت نسبت به رسالت ها و اهداف آموزش و پرورش و ضروریات برنامه های مشارکتی آن اقدام نمود(قاسمی پویا،1374).

«شولتز»و«بکر»درتحلیل خودازمفهوم سرمایه انسانی آموزش وپرورش وتعلیم مهارتها رامشکلی ازسرمایه گذاری به حساب آورده اندکه موجب سودآوری بعدی به صورت درآمدبیشتر هم برای افرادآموزش دیده وهم برای کل جامعه می شود.درسه دهه اخیراین حوزه ازدانش بشری درزمینه های مختلفی نظیر:سهم آموزش وپرورش دررشد اقتصادی ،بهره دهی سرمایه گذاری درآموزش وپرورش ،درتوزیع درآمدوثروت پیشرفتهای قابل ملاحظه ای داشته است.(حسنیون به نقل ازفریدون،1374).

امروزه باگذشت زمان وتغییراوضاع بسیاری ازکشورها به ویژه کشورهای درحال رشد با مشکل کمبود منابع مالی برای تامین وگسترش آموزش مورد نیاز خود مواجه گشته اند.این کمبود همراه باافزایش تعداد دانش آموزان ونسبت پایین دانش آموزان درهمه سطوح به ویژه درمناطق روستایی کیفیت آموزشی رابه خطرانداخته است وبحران اقتصادی محدودیتهای شدیدتری بربودجه های آموزشی وارد می آورد وکیفیت آن رادرآینده بیشتر تهدید خواهد کرد(آل آقا،1373،ص،146)

درارتباط بااهمیت موضوعاتی که به نحوی به آموزش وپرورش وابسته اند همین بس،که تحقیق گوهرآدمی وشکوفایی وپیشرفت یک جامعه منوط بدان است ،انسان ازآموزش به مفاهیم ومهارتها دست می یابد وبابکارگیری آنها به حدمطلوب زندگی می رسد.

تاثیرفوق العاده وهمه جانبه ای که گسترش وسیع علوم وفنون وتکنولوژی درزندگی اجتماعی افراد ازخود برجای گذاشته است بیانگر ایفای نقش منابع به ویژه نیروی انسانی تعلیم وتربیت یافته است(سپهری،1374).

مشارکت مردم درصحنه تعلیم وتربیت باعث:بدست گرفتن سرنوشت سیاسی،اجتماعی،اقتصادی وفرهنگی مردم به دست خودشان تقویت ابداع،نوآوری،رقابت مثبت،بروزشکوفایی استعدادها،گسستن ازسیستم استبدادی،احساس وقبول مسولیت فردی،رضایت بیشتراززندگی،گسترش کارگروهی ،بازدهی بیشتر،افزایش درآمدملی،ایجادروحیه همکاری به شکل واقعی بین مردم ومامورین اجرایی،کاهش تعارض درمنابع ،بهبودروابط بین دولت ومردم،ایجاد زمینه برای حذف تشکیلات غیرضروری،کاهش کارکنان دولت،جلوگیری ازتمرکز دراداره امورآموزش وپرورش وبهبود سریع امورآموزش وپرورش مناطق ونواحی راسبب خواهد شدوهمه این موارداهمیت مشارکت مردم رانشان می دهد.

 




عذرا سلیمانی ::: چهارشنبه 87/11/30::: ساعت 11:26 عصر

ملکی(1383)اصول برقراری رابطه اولیاء را اینگونه بیان می کند:

1.اصل انسجام: یعنی این که اعضای هر گروه تکلیف خود را مشخص کرده باشند و بدان عمل کنند و نسبت به حقوق یکدیگر احترام بگذارند،یعنی ارتباطات اصولی میان اعضاء برقرار باشد.

2. اصل اعتقاد به ارتباط: خانواده نسبت به ارتباط و اثرهای آن اعتقاد داشته باشد و تربیت را حاصل ارتباط با مدرسه بداند.

3. اصل مطلع بودن:یعنی مدرسه از اوضاع و احوال خانواده و خانواده از ضوابط و مقررات و آیین نامه های مدرسه مطلع باشد.

4. حفظ حرمت و احترام: حرمت هرکس باید در هر شرایطی حفظ شود. مدرسه و خانه باید دارای رابطه متقابل و احترام آمیز باشند.

5. اصل استمرار:ارتباط های موردی ،مشکل را حل نمی کند. استمرار است که ارتباط را نافذ می سازد.

6. اصل سازگاری و انتقادگری:ما نباید انتظار داشته باشیم که دیگران تمام حرف های ما را تایید کنند و به همه حرف های ما هماهنگ باشند.

7. اصل خوب شنیدن و خوب گفتن:مراد از خوب گفتن، صریح و روشن و مودبانه حرف زدن است. اگر اولیاء و مربیان،خوب گفتن و خوب شنیدن را در ارتباط میان خانه و مدرسه مراعات کنند، انجمن های اولیاء و مربیان به مراتب موفق تر خواهند بود.

8. اصل زمینه یابی در ارتباط: انسان عاقل علت بین است و غیر عاقل به معلول توجه می کند یعنی اولیاء و مربیان در ارتباط با یکدیگر باید علت نگر باشند و به علل رفتارهای متقابل توجه کنند، تا این ارتباط اثربخش باشد.

9.اصل ارزشیابی:باید اهل ارزشیابی باشیم. از آن جا که با شرایط وم اوضاع خو گرفته ایم ،مایلیم همه چیز همان گونه است باقی بماندو ارزشیابی سبب می شود که در مورد خود و رفتارمان بیندیشیم و وضعمان را اصلاح کنیم.

10. اصل اعتماد متقابل:مدرسه و معلمان باید نگهدارنده اسرار مردم باشند تا مورد اطمینان و اعتماد قرار بگیرند و خدای ناکرده از اسرار خانواده سوء استفاده نکنند.

11. اصل چهره به چهره: در این ارتباط مسائل و مشکلات به راحتی مطرح می شوند و راه حل های مناسب نیز ارائه می گردند، یک گفتگوی چهره به چهره مناسب سبب می شود نود درصد مسائل فی ما بین حل شود.




عذرا سلیمانی ::: چهارشنبه 87/11/30::: ساعت 11:23 عصر

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 2


بازدید دیروز: 1


کل بازدید :9992
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<